روز شنبه به مناسبت روز معلم تو مدرسه جشن گرفته بودن.
مسابقه ماست خوری هم برگزار کرده بودند تو هم شرکت کرده بودی و نفر پنجم شده بودی
تو راه که داشتم میومدم زنگ زدی تعریف کردی.مامان مسابقه ماست خوری داشتیم من اینجوری ماست خوردم ...پنجم شدم....
وقتی رسیدم تا منو دیدی گفتی:مامان مسابقه ماست خوری داشتیم....مسابقه ماست خوری داشتیم.مسابقه ماست خوری داشتیم.....
چند دقیقه بعد گفتم سارا چه خبر؟ گفتی :مسابقه ماست خوری داشتیم دو تا گروه بودیم گروه بزرگترها و گروه کوچکترها... من پنجم شدم تو گروه کوچیکترها....
سر خیابون دوباره گفتی جشن داشتیم گفتم تعریف کن .گفتی مسابقه ماست خوری داشتیم.... گفتم یعنی تو اون جشن غیر از مسابقه ماست خوری خبری نبود؟
تا شب هر موقع میگفتیم از مدرسه چه خبر می گفتی مسابقه ماست خوری داشتیم.....